سلام
ساعتی کنار من بمان
شعر تازه ای برای من بخوان
شعر تازه ای نگفته ای ؟
چه حیف...!
لحظه ای سکوت کن
وبعد
شِکِوه کن!
گلایه کن!
بگو
از ترانه های تازه ای که گوش می کنی
از پرنده ای که روی بامتان نشست
بی خیال حرف دیگران
سلام...
و سلام به پرشیا
من دوباره برگشتم که اگه خدا و بنده ی خدا و نت و غیره و غیره خواستن باشم نقدا
و میگم به سلامتی اونایی که یادم نبودن
به سلامتی اونایی که یادم بودن
به سلامتی همه ی پرشیا و پرشیاییا
از بی معرفت و کم معرفت و با معرفت
از نا پیدا و کم پیدا و همیشه پیدا
شااااااااااااااااد بشین و روزاتون پر معجزه
گلی خانوم گل!